در سال ۱۹۳۹ مردی به نام جیمز تربر داستان کوتاهی با عنوان "زندگی پنهان والتر میتی" منتشر کرد. داستان در مورد مردی معمولی و زن ذلیل است که عمرش را با خیالبافی می‌گذراند. خیالبافی‌ای که بسیار خارق‌العاده‌تر از زندگی عادی اوست. اما، این رویاها تغییر اندکی در زندگی واقعی او دارند، زیرا در پایان داستان، او دقیقاً همان رویاپرداز ساکت و بی‌صدا باقی می‌ماند. تغییر نکردن او، به طرز عجیبی، ثابت می‌کند که این تنها چیزی است که او را واقعاً خارق‌العاده می‌کند. این واقعیت بزرگترین اخلاق داستان زندگی او را نشان می‌دهد: از تسلیم شدن به دیگران خودداری کنید و تبدیل به کسی شوید که نیستید.

ادامه مطلب

نگاهی به داستان کوتاه «قایق بی‌حفاظ» از استیون کرین

نگاهی به داستان کوتاه «بگو مرا نکشند» اثر خوان رولفو

اخلاق پنهان والتر میتی / نگاهی به داستان کوتاه «زندگی پنهان والتر میتی» اثر جیمز تربر

نگاهی به داستان کوتاه «دهانم زیبا و چشمانم سبز» اثر جی. ‌دی سلینجر

نگاهی به داستان کوتاه «پناهنده آلمانی» اثر برنارد مالامود

بحران وجودی‌ هولدن / نگاهی به رمان «ناتور دشت» سلینجر

نگاهی به داستان کوتاه «آقای قهوه و آقای تعمیرکار» از ریموند کارور

داستان ,زندگی ,والتر ,پنهان ,پنهان والتر ,والتر میتی ,جیمز تربر
مشخصات
آخرین جستجو ها